خودم را
با تو طناب پیچ می کنم,
و دهانم را
با داغیه لبهایت می بندم
...
عاشقانه ترین گروگان گیری تاریخ را
به نام ما ثبت خواهند کرد...!!!
حکایتـــــ من
حکایت** ماهی تُنگ شکستـــه ایســـت که روی زمین دل دل می زند ..و حکایتــــــ توحکایت پسرک شیطان تیر کـــــمـان به دستی
که نفس های او را شـــــماره می کند ..
امشب بازهم پستچی پیر محله ی ما نیومد
یا باید خانه مان را عوض کنم
یا پستچی را
تو که هر روز برایم نامه می نویسی .... مگه نه ؟!!
دخترک رفت ولی زیر لب این را می گفت:
" او یقیناً پی معشوق خودش می آید ! "
پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود:
مطمئناً که پشیمان شده برمیگردد! "
...
و .........
(("عشق هنوزقربانی مظلوم غرور است..."))
این گونه که دوستت می دارم از سرعشق
تو از من می گریزی از سر نادانی
یقینم...
فردا تو دوستم می داری از سر عشق
من اما دوستت می دارم از سر دار
میدانم فردا استاد چشمانش را ریز خواهد کرد و با نگاهی خیره خواهد پرسید: کجا بودی که درس نخواندی؟! چه طور بگویم که دل تو هم جایی در دنیاست؟
اگه
نتونستی کسی را فراموش کنی
اینو بدون که هنوز تو قلبش هستی!!!!
نرو تنهام نزار با درد و غم هام اگه چه دلخوری از خیلی حرفام
به قرآنی که از سایش گذشتم به مرگ هر دوتامون خیلی تنهام
کاش می شد توی روزگارت.
توی بهار موندگارت.
میون این همه یارت.
من باشم دار و ندارت
رسم زمونه : تو چشم میذاری من قایم میشم .........اما تو یکی دیگه رو پیدا میکنی
لا لا لا لا نخواب دنیا خسیسه ،
واسه کم آدمی خوب می نویسه ،
یکی لباش تو خوابم
غرق خندست ، یکی پلکش تو خواب هم خیس خیسه
وقتی پایان داستان دستان مهربان تو نباشد
بگذار قصه گو هر طور که میخواهد داستان را ادامه دهد
با وفا باشی خیانت می کنند
بی وفایی کن وفایت میکنند
مهربانی گرچه خوب است
ولی..... مهربان باشی رهایت میکنند !!!
دختری چشم به راه
دست لرزان و دلی پر غم و سوز
مینشیند لب ایوان ... خاموش !
در افق مینگرد خورشید را
قاب عکس پدر ... آن امیـــــد را !
مادرت چشم تر و دل نگران
میگشاید دستان
که بیا باز به آغوش و برم
در دلش ترس سوال فرزند
چه جوابی بدهد
چون بپرسد
که چرا نیست کنارت پدرم ؟!
بیا گناه ندارد به هم نگاه کنیم
و تازه،داشته باشد،بیا گناه کنیم
بیا بساط قرار و گل و محبت را
دوباره دست به هم داده، روبراه کنیم
اگر به خاطر هم عاشقانه بر خیزیم
نمی رسیم به جایی که اشتباه کنیم
برای دلخوشی چشم هایمان هم هست
خاطرم نیست تو از بارانی؟ یا که از نسل نسیم...؟ هر چه هستی گذرا نیست هوایت بویت... تو مرا یاد کنی یا نکنی من به یادت هستم...!