خلوت عاشقونه

اگه دستم به جدایی برسه اونو از خاطره هام خط میزنم

خلوت عاشقونه

اگه دستم به جدایی برسه اونو از خاطره هام خط میزنم

نامه

 

 

 

امشب بازهم پستچی پیر محله ی ما نیومد

یا باید خانه مان را عوض کنم

یا پستچی را

تو که هر روز برایم نامه می نویسی .... مگه نه ؟!!

نظرات 1 + ارسال نظر
Nima سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 07:27 ب.ظ http://popcrazy.blogsky.com

سلام .
فی الوقعه روحمان شاد شد و قلبمان از عشق سرریز!
بودن یا نبودن!کاری به بودن نداره مسئله چیزه دیگریست.
دخمرجان باید صرحیا و در ملا عام اعتراف کنم که وب زیبا و ناناسی را دارا میباشید.
چیه بابا؟حقیقته رو گفتم چرا میزنی آخه؟
میگم گذشت دیگه زمانی که شما نامتون رو میدادین به گنجیشک ببخشید کبوتر تا واستون بفرسته!پستچی رو هم بیخیال!بنده خدا عیال وار شده رفته!
تازه گاوه مش رجب هم ۳ قلو زاییده!
دیگه؟؟؟
همین!والسلام کامنت تمام.
بدرود.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد